فاتولز – جدیدترین ابزار رایگان وبمستر

تابستان 97 - 24 مرداد

کارگاه قصه خوانی.

- از آن قبیل اتفاقها که اصلا هیجانی برایش نداشتم. نمیخواستم اتاقم را به یک سالنِ طویل و آموزشهای چند ساعته برای دانشجوهای نوپا بفروشم. اما به محض ورود ، به محض اتفاق افتادن ، به محضِ سه ساعت نشستن پشت میز کنفرانس ، همه چیز دگرگون شد. من ، دگرگون شدم :) -


+ مریم هستم
تابستان 97 - 22 مرداد

همه جا رقصون و رنگی [] - برای نرگسِ همیشگیِ زندگی مان :)


+ مریم هستم
تابستان 97 - 19 مرداد

یادداشت های پراکنده لژیا : کلیک

درحین خواندنش میخواستم احساسم را با کسی درمیان بگذارم. صفحه گوشی را روشن کردم. کسی نبود. صفحه گوشی را خاموش کردم. 


+ مریم هستم
تابستان 97 - 18 مرداد

آن جمعِ شیرین که فرهادم کرد … 


+ مریم هستم
تابستان 97 - 17 مرداد

آخرین رویای فروغ : کلیک

بیشتر از خودِ کتاب ، خیره ام به تحلیل قشنگِ یلدا از این کتابِ سبُک. یلدا درباره فروغ -شخصیت مهم داستان- گفته بود : فروغ مُردن در رویاش رو انتخاب کرده و جسمش رو به بچه هاش می سپره. همونطور که سالها جسمش کنار بچه هاش بوده بدون اینکه از ذهنش خبری داشته باشن. 


+ مریم هستم
تابستان 97 - 14 مرداد

پروردگارا تو مرا به تقدیر خود مطمئن گردان و به قضای خود راضی و خشنود و آزمند ذکر و نیایش با خودت قرار ده - از زیارت امین الله

[در هرکجا قرار دل بیقرار من]


+ مریم هستم
تابستان 97 - 10 مرداد

حباب‌های رنگی را به سقفِ شهر آویزان کرده‌‌بودند. [واقعیت ، رنگِ رویا گرفته بود]

+ شاهرود


+ مریم هستم
- 240 -

نشسته بودم روی جدول‌های صورتی. اهنگ بی‌هوا را پلی کرده بودم. باد روسری بلند قرمزم را میبرد و من احساس میکردم با تمام جهان در صلحم. - قلبِ تو قلبِ منه -

+ اینروزها که حال این حوالی خوب است.


+ مریم هستم
تابستان 97 - 6 مرداد

دختری که ترکش کردی - کلیک

احساسی که پس از تمام شدن کتاب داشتم را یکبار دیگر هم تجربه کرده بودم : بعد از انیمه ی kimi no na wa. حسی شبیه عطش. برای افتادن چنین اتفاقی در زندگی خودم. حسی شبیهِ یک [طلبِ افراطی].


+ مریم هستم
تابستان 97 - 5 مرداد

دختری که در نیمه های شب ، تاب میخورد و ماهی که خودش را گرفته /.


+ مریم هستم
| کمی درباره من |

در زبان عبری مریـم یعنـی آیینه دریا .

دریا شکل زنیسـت که نگـاهش عمیـق

و هُرم نفس هایش شرجی ست .

مریـم برای من ،

همان آیینه طغیانگری

و آرامش ِ زن شرجی ست .

مصداق سکون و خشم .

ژرفا و سطح .

شفافیت و تیرگی .

تم ِ تمام و کمالی از آبی ها .

مریم ، خاکستری ِ معمولی ِ

دریاییست در هوای ابری .

زیبایی / زیبایی / زیبایی ...

مریم ، نگاهی ست عمیقتر

از چشمان پنجره ی گشوده به دریا .



روزمرگی ها و حس های گهگدارم را

با بلاگم شریـک میشوم .

این سطور

نه آنچنان قابل و شایسته خواندن اند

پس اگـر من را میخوانید ،

تمامـا از نگاه مهربان خودتان است .

ممنون از محبت دلتان :)


MeLoDiC

قالب