سفارش تبلیغ
صبا ویژن
فاتولز – جدیدترین ابزار رایگان وبمستر

این بلاگر های لعنتی

(...) حالا دیگر میدانم. دردش با من میماند. آرامتر میشود ولی تیغه اش کندتر میشود. دردش را نبرده ام در هزار صندوقچه مخفی کنم. گذاشتمش روی طاقچه. تا هرروز جلوی چشمم باشد. روزی صدبار نگاهم بهش بیفتد و بگویم «آخ. دیدی که چه بهترینِ دنیا بود؟ چه بیتابانه میخواستمش و چطور از دستم رفت؟» دیگر خودم را با این حرفها آرام نمیکنم که «نه ، ما به هم نمیخوردیم. که قسمت نبود و باید نمیشد.» نه. ایستادم و قبول کردم. از دست دادن را. خواستن و خواسته نشدن را. خیالم راحت است که کاری نماند که نکرده باشم. خواستم و گفتم و به بانگِ بلند و ایستادم و دویدم و ماندم و برگشتم و ماندم و گفتم و خندیدم و خواستم (...) هرروز میدانم که اگر او بود ، دنیا هزار بار بهتر بود و من هزار بار خوشبخت تر. داغِ نبودنش را گذاشته ام جلوی چشمم ، تا هرروز زخم بزند و لبه اش ذره ای کندتر شود. معلوم است که او هرگز از من نمیرود. من دوست داشتن را با او شناختم و فهمیدم (...)

+ از وبلاگ ِ پنجدری .


+ مریم هستم
| کمی درباره من |

در زبان عبری مریـم یعنـی آیینه دریا .

دریا شکل زنیسـت که نگـاهش عمیـق

و هُرم نفس هایش شرجی ست .

مریـم برای من ،

همان آیینه طغیانگری

و آرامش ِ زن شرجی ست .

مصداق سکون و خشم .

ژرفا و سطح .

شفافیت و تیرگی .

تم ِ تمام و کمالی از آبی ها .

مریم ، خاکستری ِ معمولی ِ

دریاییست در هوای ابری .

زیبایی / زیبایی / زیبایی ...

مریم ، نگاهی ست عمیقتر

از چشمان پنجره ی گشوده به دریا .



روزمرگی ها و حس های گهگدارم را

با بلاگم شریـک میشوم .

این سطور

نه آنچنان قابل و شایسته خواندن اند

پس اگـر من را میخوانید ،

تمامـا از نگاه مهربان خودتان است .

ممنون از محبت دلتان :)


MeLoDiC

قالب