سفارش تبلیغ
صبا ویژن
فاتولز – جدیدترین ابزار رایگان وبمستر

- 64 -

زندگـی عده ای همـ حولِ محورِ [خنده] میچرخد!

 

بشـر از وقتـی آفریده شـُد ، بنـا گذاشـت بر نارضـایتی.

بر گلـه. همین نارضایتـی او را در سراشیبی و فراز زندگی هُل داد.

هُل داد که به سرابِ رضایـت برسـد.

سرابِ رضایـت هم جـاییسـت در عَدَم! در نیستـی! دورتر از عالـم زر و پیمـان فراموش شده مـان!

و ... روزگـاری شـُد که آدمیزاد تـُف کرد در مسیر حرکت و

نـاسزا بسـت به ریشِ چـاله هـای زندگـی تـا به سرابی ، واقع نَمـا ، برسـد.

در این میـان ،

بودند و هستنـد کسـانیکه دَرِ خوشبخـتی شان چندان بی صدا نیسـت و جرجری دارد اندک.

حتـی گـاه در چـاله هـا با سر و سیمـا فرو رفتند و چنگ زدند تـا بـه مسیر برگردند ،

امـا ...

سازِ زندگـی را بر {دیوانگـی} کوک کردند.

اینها عاقلانـی دیوانـه نمـایند _ همچون بهلول معروف _

کـه به مـانند آجری ، داغ دیدند ، پختـه شدند.

راه و رسمِ [کنار آمدن] را بهتر از عاقلانِ عبوسِ شهر بلدند (:

پرده رسوایی بکشند بر سرِ غم و غصـه چ سود؟

جُز بلا انداختـن به جان مردمـانی که خود درد میکشنـد _ در این زمانه _ !

حماقـت نکنید! اینها را با سرخوشانی که مسیرِ صاف طی کرده اند به اشتباه نگیرید (:

# بُغض هایت رقمـی سردتر از قرنِ اتم!


+ مریم هستم
| کمی درباره من |

در زبان عبری مریـم یعنـی آیینه دریا .

دریا شکل زنیسـت که نگـاهش عمیـق

و هُرم نفس هایش شرجی ست .

مریـم برای من ،

همان آیینه طغیانگری

و آرامش ِ زن شرجی ست .

مصداق سکون و خشم .

ژرفا و سطح .

شفافیت و تیرگی .

تم ِ تمام و کمالی از آبی ها .

مریم ، خاکستری ِ معمولی ِ

دریاییست در هوای ابری .

زیبایی / زیبایی / زیبایی ...

مریم ، نگاهی ست عمیقتر

از چشمان پنجره ی گشوده به دریا .



روزمرگی ها و حس های گهگدارم را

با بلاگم شریـک میشوم .

این سطور

نه آنچنان قابل و شایسته خواندن اند

پس اگـر من را میخوانید ،

تمامـا از نگاه مهربان خودتان است .

ممنون از محبت دلتان :)


MeLoDiC

قالب